حذف چهار صفر؛ جراحی زیبایی روی جسد اقتصاد
مقدمه:
بزک بحران یا درمان واقعی؟
در طول سه دهه اخیر، پول ملی ایران مسیری مداوم رو به سقوط را تجربه کرده است. ریالی که در دهه ۵۰ خورشیدی میتوانست با آن یک وعده کامل غذایی در بهترین رستوران تهران تهیه کرد، امروز حتی توان خرید یک قرص نان ساده را ندارد. تورم مزمن، سقوط ارزش پول و رشد بیوقفه نقدینگی، به همراه رکود تولید، اعتماد عمومی به ریال را به کمترین سطح تاریخی رسانده است.
در این فضای پر از نااطمینانی، سیاستگذاران گاهبهگاه ایده «حذف صفر از پول ملی» را با آبوتاب مطرح میکنند؛ طرحی که وعده میدهد با کوچکتر کردن اعداد، پول ملی «باارزشتر» و مبادلات سادهتر شود. اما آیا واقعاً تغییر شکل ظاهری اسکناسها، بدون اصلاح بستر اقتصادی، میتواند به بهبود شرایط منجر شود؟ یا این فقط جراحی زیبایی روی جسدی است که نیازمند احیای واقعی است؟
۱. پیشینه طرح در ایران: از حرف تا اجرا
ایده حذف صفر در ایران جدید نیست. نخستین بار در اواخر دهه ۷۰ خورشیدی، بانک مرکزی بهطور غیررسمی مطالعه این موضوع را آغاز کرد. در سال ۱۳۸۶، محمود بهمنی—رییس وقت بانک مرکزی—از برنامه حذف سه صفر تا پایان دولت نهم خبر داد، اما بحران ارزی ۱۳۹۰ و تحریمهای شدید، آن را به تعویق انداخت.
در دهه ۹۰، این بحث دوباره مطرح شد، اما شرایط تورمی و بیثباتی اقتصادی اجازه اجرای آن را نداد. سرانجام در سال ۱۳۹۸، لایحه «اصلاح واحد پول ملی» با حذف چهار صفر و تبدیل ریال به «تومان جدید» به تصویب هیات دولت رسید. بر اساس این طرح، هر ۱۰,۰۰۰ ریال به یک تومان جدید تبدیل میشد و مهلت دو سالهای برای جایگزینی اسکناسها در نظر گرفته شد. اما همان زمان، کارشناسان هشدار دادند که بدون مهار تورم و اصلاح ساختار بودجه، این اقدام محکوم به شکست است.
۲. دلایل سیاسی و روانی بازگشت این ایده
حذف صفر معمولاً در کشورهایی مطرح میشود که اقتصادشان گرفتار بحران مزمن و اعتماد عمومی به پول ملی به پایینترین سطح رسیده باشد. دلایل اصلی این گرایش در ایران عبارتاند از:
• نمایش قدرت نمادین: کاهش تعداد صفرها، در ظاهر نشانهای از «مدیریت بحران» جلوه میکند.
• اثر روانی کوتاهمدت: مردم وقتی قیمت یک کالا را از ۵۰,۰۰۰ ریال به ۵ تومان جدید میبینند، در کوتاهمدت احساس کاهش قیمت دارند.
• ابزار سیاسی: این اقدام میتواند در مقاطع حساس (مانند انتخابات یا بحرانهای اجتماعی) بهعنوان یک پروژه «امیدآفرین» به افکار عمومی عرضه شود.
اما تجربه نشان داده این اثرات کوتاهمدت بوده و با اولین موج افزایش قیمتها، رنگ میبازد.
۳. چرا حذف صفر درمان نیست؟
الف) اقتصاد پولی بدون پشتوانه تولید
ارزش پول، بازتابی از قدرت تولید و توان صادراتی کشور است. ایران با زیرساختهای فرسوده در برق، آب و گاز، مشکلات لجستیک و محدودیتهای فناوری، در مسیر توسعه تولید پایدار قرار ندارد. نتیجه این ضعف، وابستگی شدید به واردات کالاهای اساسی است. در چنین شرایطی، کاهش صفرها نمیتواند جای خالی پشتوانه تولید را پر کند.
ب) اژدهای تورم
در پنج سال اخیر، میانگین نرخ تورم ایران بالای ۳۰ درصد بوده و در دو سال ۱۳۹۹ و ۱۴۰۱ به ۴۹ و ۴۵ درصد رسیده است. این ارقام یعنی اگر امروز صفرها را حذف کنیم، ظرف سه تا چهار سال آینده، با تداوم روند فعلی، اعداد دوباره به سطح قبلی بازمیگردند.
ج) کسری بودجه و وابستگی به چاپ پول
دولت ایران سالانه با کسری بودجه ساختاری روبهرو است که بخش مهمی از آن از طریق استقراض از بانک مرکزی و انتشار پول پرقدرت جبران میشود. تا زمانی که این چرخه معیوب اصلاح نشود، هر واحد پولی جدید نیز سرنوشتی مشابه ریال فعلی خواهد داشت.
د) ریسکهای سیاسی و بینالمللی
تحریمهای گسترده، انزوای اقتصادی و بیثباتی سیاست خارجی، مانع از جذب سرمایهگذاری خارجی و حتی داخلی میشود. سرمایهگذار، با صرف نظر از ظاهر اسکناس، به ثبات و امنیت سرمایه نگاه میکند.
۴. هزینههای پنهان اجرای طرح
حذف صفر، صرفاً یک تغییر حسابداری نیست؛ یک پروژه عظیم ملی است که شامل:
• چاپ و توزیع میلیاردها قطعه اسکناس و سکه جدید.
• بهروزرسانی صدها سامانه بانکی، حسابداری و نرمافزاری.
• آموزش کارکنان و مردم برای کار با واحد پولی جدید.
• تغییر برچسب قیمتها، فاکتورها و اسناد رسمی.
این هزینهها، طبق برآوردهای بینالمللی، در اقتصادی با اندازه ایران، میتواند به چندین هزار میلیارد تومان برسد—رقمی که در شرایط کسری بودجه شدید، خود باری مضاعف بر دوش اقتصاد است.
۵. تجربه جهانی: دو مسیر متفاوت
مسیر موفق: ترکیه
در سال ۲۰۰۵، ترکیه شش صفر را از لیر حذف کرد، اما این اقدام نتیجه پنج سال اصلاحات سختگیرانه بود:
• کاهش تورم از بالای ۷۰٪ به زیر ۱۰٪.
• استقلال واقعی بانک مرکزی.
• جذب سرمایهگذاری خارجی مستقیم (FDI) بهطور بیسابقه.
• اصلاحات ساختاری در نظام بانکی و بودجهای.
در واقع، حذف صفر در ترکیه جشن پایان یک درمان موفق بود، نه آغاز آن.
مسیر شکست: زیمبابوه و آرژانتین
زیمبابوه بین ۲۰۰۶ تا ۲۰۰۹ سه بار صفر حذف کرد (مجموعاً ۲۵ صفر) اما با تورم ۸۹.۷ سکستیلیون درصدی (!) اسکناسهای جدید ظرف چند ماه بیارزش شدند. آرژانتین نیز بارها صفر حذف کرده، اما به دلیل ادامه سیاستهای ناکارآمد و فساد ساختاری، هیچگاه به ثبات پایدار نرسیده است.
۶. خطای ادراکی مردم: اثر قاببندی
اقتصاد رفتاری نشان میدهد که کوچکتر شدن اعداد قیمت، حتی بدون تغییر واقعی قدرت خرید، میتواند در ذهن مردم احساس بهبود ایجاد کند. این «اثر قاببندی» شبیه حالتی است که مغازهدار برچسب ۱۰۰,۰۰۰ تومان را به ۹۹,۰۰۰ تومان تغییر میدهد و مشتری احساس ارزانی میکند. این خطای ادراکی در حذف صفر، حداکثر چند ماه دوام دارد و پس از آن، تورم واقعی همهچیز را آشکار میکند.
۷. نقشه راه واقعی برای احیای پول ملی
نجات ارزش پول ملی ایران، از مسیر حذف صفر نمیگذرد. راه واقعی شامل:
1. انضباط مالی سختگیرانه: قطع وابستگی بودجه به استقراض از بانک مرکزی.
2. استقلال واقعی بانک مرکزی: جلوگیری از دخالت سیاسی در سیاست پولی.
3. اصلاح ساختار یارانهها و قیمتگذاری دستوری: پایان دادن به هدررفت منابع.
4. مبارزه مؤثر با فساد سیستماتیک: شفافسازی و پاسخگویی نهادها.
5. بهبود فضای کسبوکار: حمایت از تولید، نوآوری و صادرات.
6. تنشزدایی در روابط خارجی: بازگشت به بازارهای جهانی و جذب سرمایهگذاری.
نتیجهگیری: تغییر باطن، نه ظاهر
حذف چهار صفر، بدون تغییر بنیادین در سیاستهای اقتصادی، مانند رنگآمیزی دیوار خانهای است که ستونهایش ترک برداشتهاند. در بهترین حالت، چند ماهی «زیباتر» به نظر میرسد، اما فروپاشی حتمی است.
اقتصاد ایران نیازمند یک جراحی واقعی است: جراحیای که به جای اسکناسها، ساختار معیوب تصمیمگیری اقتصادی را اصلاح کند. تا آن زمان، هر صفر که حذف شود، دیر یا زود به جمع صفرهای از دست رفته بازخواهد گشت.









