جریان تکنوکراتِ توسعه‌گرا در ایران

جریان تکنوکراتِ توسعه‌گرا در ایران: از پدران فکری تا ترجمه ایرانی

مقدمه | از برچسب‌زنی تا تحلیل نهادی

سال‌هاست مناقشه بر سر جریان تکنوکراتِ توسعه‌گرا در ایران، از محمود سریع‌القلم تا مسعود نیلی و محمدعلی روغنی زنجانی، میان دو روایت متضاد در رفت‌وآمد است. یک‌سو آنان را «عقلانیت توسعه‌گرا» و نیروی نهادساز می‌داند؛ سوی دیگر این جریان را «نسخه‌برداران نئولیبرال» می‌خواند. اما این دوگانه بیش از آنکه تحلیل‌گر باشد، ساده‌سازی است. این مقاله تلاش می‌کند منشأهای فکری، تجربه تاریخی، و ترجمه ایرانی این جریان را بدون برچسب‌زنی و با تحلیل دقیق بازسازی کند.

این جریان نه صرفاً مترجم نظریه‌های غربی است و نه نسخه‌بردار بی‌توجه به بوم ایران. بلکه شبکه‌ای از ایده‌ها، نهادها و کنشگران است که در طی چهار دهه حول مسئله توسعه، حکمرانی و تعامل با جهان شکل گرفته‌اند. برای فهم آن، باید هم به پدران فکری جهانی نگاه کرد، هم به ترجمه ایرانی و هم به پیامدهای نهادی و تاریخی آن در سه دهه اخیر.

 

بخش اول | پدران فکری: شش ستون نظری که شاکله تکنوکرات‌های ایرانی را ساخت

جریان تکنوکراتِ توسعه‌گرا در ایران مجموعه‌ای از ایده‌های کلیدی از نظریه‌پردازان توسعه، دولت مدرن و نهادگرایی را جذب و بازآفرینی کرده است.

۱. ماکس وبر | دولت قانون‌مدار و بوروکراسی مدرن

وبر تأکید می‌کند که دولت مدرن بر قواعد بی‌طرف، شایسته‌سالاری، و عقلانیت قانونی استوار است.

ترجمه ایرانی:
این ایده در ایران به نقد «مدیریت تلفنی»، پرهیز از حکم‌سازی سلیقه‌ای، و دفاع از ظرفیت اجرایی مبتنی بر قانون تبدیل شد. تکنوکرات‌ها دولت مدرن را نه دولت بزرگ، بلکه دولت قانون‌مدارِ حرفه‌ای می‌دانند.

۲. ساموئل هانتینگتون | تقدم نهادسازی بر توسعه شتاب‌زده

هانتینگتون هشدار می‌دهد: اگر بسیج اجتماعی از نهادهای سیاسی جلو بزند، بی‌ثباتی سیاسی رخ می‌دهد.

ترجمه ایرانی:
تکنوکرات‌ها در ایران توسعه اقتصادی بدون نهادهای سیاسی پایدار را «توسعه بی‌ساختار» می‌دانند. این نگاه، نقدی است بر سیاست‌گذاری‌های کوتاه‌بینانه و پروژه‌محور.

۳. فرانسیس فوکویاما | سه ضلع توسعه پایدار

فوکویاما سه ستون توسعه پایدار را چنین صورت‌بندی می‌کند:
دولت توانمند – حاکمیت قانون – پاسخگویی دموکراتیک

ترجمه ایرانی:
در ایران این ایده به دفاع از یک دولت تنظیم‌گر بی‌طرف و انتقاد از «آزادسازی بدون تنظیم‌گری» تبدیل شد. تکنوکرات‌ها می‌گویند بازار بدون دولت توانمند، به رانت و انحصار می‌انجامد.

۴. جان لاک و سنت لیبرالیسم | پیش‌بینی‌پذیری و حقوق مالکیت

لاک بر حقوق فردی، شفافیت و قرارداد اجتماعی تأکید دارد.

ترجمه ایرانی:
در ایران این ایده به محوریت «پیش‌بینی‌پذیری قواعد بازی» و نقد «تصمیم‌های غیرقابل پیش‌بینی» تبدیل شد؛ زیرا توسعه بدون امنیت حقوق مالکیت ناممکن است.

۵. آمارتیا سن | توسعه به‌مثابه گسترش قابلیت‌ها

سن توسعه را «توانستن‌های انسانی» می‌داند، نه رشد عددی.

ترجمه ایرانی:
ایده سن به نقد «توسعه عددی» و توجه به آموزش، سلامت، عدالت فرصت‌ها و سیاست‌گذاری اجتماعی منجر شد.

۶. تجربه شرق آسیا | دولت توسعه‌گرا و یادگیری نهادی

تجربه کره و سنگاپور نشان داد دولت توانمند و یادگیرنده می‌تواند جهش توسعه‌ای ایجاد کند.

ترجمه ایرانی:
این تجربه در ایران به شعار «اول ظرفیت، بعد آزادسازی» تبدیل شد و به نقد خصوصی‌سازی زودهنگام و بی‌نهاد انجامید.

 

بخش دوم 

ترجمه ایرانی این ایده‌ها

به‌جای جدول، در این بخش شش ستون نظری را با ترجمان ایرانی و نقدهای رایج در قالب توضیح تحلیلی و روایی توضیح می‌دهم.

۱. قانون‌گرایی وبری و چالش ایرانی آن

ایده وبر در ایران به دفاع از دولت قانون‌مدار تبدیل شد، اما با سه مانع روبه‌روست:

  • فرهنگ سیاسی شخص‌محور

  • ضعف استقلال بوروکراسی

  • مداخله نهادهای موازی

به‌همین دلیل، «قواعد بی‌طرف» هرگز به‌طور کامل شکل نگرفت.

۲. نهادسازی هانتینگتونی و ضعف ساختارهای سیاسی

ترجمه ایرانی هانتینگتون بر تقدم نهادسازی تأکید دارد. اما:

  • نهادهای سیاسی ایران هم‌پای توسعه اقتصادی رشد نکرده‌اند.

  • بسیج اجتماعی (در انتخابات، رسانه، اعتراض‌ها) از ظرفیت نهادی فراتر رفته است.

  • نهادهای میانجی (حزب، سندیکا، جامعه مدنی) تضعیف شده‌اند.

این همان «فاصله شتاب توسعه با ظرفیت نهادی» است که هانتینگتون پیش‌بینی می‌کرد.

۳. فوکویاما و مشکل دولت ضعیف اما مداخله‌گر

در ترجمه ایرانی فوکویاما، دولت باید تنظیم‌گر بی‌طرف باشد. اما مسئله ایران «دولت ضعیفِ مداخله‌گر» است:

  • در بازارها مداخله می‌کند

  • اما در تنظیم‌گری و قانون‌گذاری ضعیف است

این شکاف به «بازار رانتی» و «خصوصی‌سازی شبه‌دولتی» انجامیده است.

۴. لاک و فضای بی‌ثبات تصمیم‌گیری

نظریه لاک در ایران به بحث «پیش‌بینی‌پذیری» تبدیل شد. اما تصمیم‌گیری‌های ناگهانی—از تغییر نرخ ارز تا مقررات بانکی—اعتماد عمومی و اعتماد سرمایه‌گذاران را فرسوده کرده است.

۵. آمارتیا سن و شکاف توسعه انسانی

سن بر عدالت فرصت‌ها تأکید دارد. در ایران:

  • توسعه انسانی پیشرفت‌هایی داشته

  • اما شکاف طبقاتی و مهاجرت نخبگان «قابلیت‌ها» را تحلیل برده است

این نقطه‌ای است که تکنوکرات‌ها اغلب کمتر به آن توجه کرده‌اند.

۶. شرق آسیا و تقلید ناقص ایرانی

در ایران تنها بخش‌هایی از تجربه شرق آسیا ترجمه شد:

  • آزادسازی

  • کوچک‌سازی دولت

اما بخش مهم‌تر آن یعنی:

  • دولت شایسته‌سالار

  • نهادهای ضدانحصار

  • برنامه‌ریزی بلندمدت

  • یادگیری سازمانی

یا وجود نداشت یا ناپایدار بود.

 

بخش سوم | ترجمه ایرانی در عمل: چه کسانی و چگونه؟

۱. خوشه اقتصاد و برنامه‌ریزی

این خوشه نقش اصلی را در ترجمه ایده‌های توسعه‌گرایی ایفا کرد.

مسعود نیلی | چهار محور اصلی

  • ثبات کلان

  • اصلاح بودجه و بانک

  • تقویت رقابت

  • تعامل با جهان

نیلی کوشید آزادسازی را با تنظیم‌گری پیوند دهد، اما فشار سیاسی و شوک‌های خارجی مانع تثبیت اصلاحات شد.

محمدعلی روغنی‌زنجانی | بازسازی اقتدار برنامه‌ریزی

او در دهه ۷۰ برنامه‌محوری را بازسازی کرد، اما سازمان برنامه در دهه‌های بعد به‌تدریج تضعیف شد.

محمد طبیبیان و طیف بازارگرا | ضدقیمت‌گذاری دستوری

طیبیان بر آزادسازی تدریجی و واقعی تأکید داشت، اما خصوصی‌سازی در ایران از مسیر اصلی منحرف شد و به تمرکز مالکیت انجامید.

علی طیب‌نیا | اصلاحات مالی و مالیاتی

او تلاش کرد نظام مالی را حرفه‌ای‌تر کند، اما فشارهای سیاسی و بودجه‌ای اصلاحات را ناتمام گذاشت.

 

۲. خوشه علوم سیاسی و روابط بین‌الملل

محمود سریع‌القلم | تعامل کم‌هزینه و دولت حرفه‌ای

او تعامل جهان‌گرایانه را ابزاری برای ارتقای ظرفیت داخلی می‌داند، نه وابستگی. نقدهای مخالفان—مثل اتهام «وابستگی»—اغلب ناظر بر سوءتفاهم یا ساده‌سازی است.

حسین بشیریه | نهادهای میانجی و جامعه سیاسی

او بر نقش احزاب، نهادهای مدنی و واسط‌های نهادی تأکید دارد؛ عناصری که در ایران ضعیف‌اند و همین امر توسعه سیاسی را شکننده کرده است.

 

بخش چهارم | نهادها: کجا ترجمه شد؟

سازمان برنامه‌وبودجه

مرکز اصلی ترجمه ایده‌های هانتینگتون، فوکویاما و نظریه دولت مدرن بود. تضعیف این سازمان ضربه‌ای اساسی به جریان تکنوکرات بود.

دانشگاه‌های نخبه‌محور

نقش آن‌ها تربیت تکنوکرات‌ها و پیوند دانشگاه-دولت بود؛ اما مهاجرت و گسست نهادی این حلقه را تضعیف کرده است.

بانک مرکزی و وزارت اقتصاد

کانون اجرای ایده‌های ثبات‌سازی و اصلاح مالیه عمومی بودند، اما استقلال نهادی ناکافی و فشارهای سیاسی مانع شدند.

دیپلماسی اقتصادی

بخشی مغفول از جریان تکنوکرات که قرار بود تعامل کم‌هزینه با جهان را به سیاست صنعتی و بهره‌وری پیوند دهد؛ اما تحریم و تنش سیاسی آن را محدود کرد.

 

بخش پنجم | سه دهه تجربه عملی: روایت تشریحی جایگزین جدول

به‌جای جدول، سه دهه مسیر تجربه‌شده را با توضیح کامل روایت می‌کنم.

دهه ۷۰: سازندگی و تولد تکنوکرات‌ها

  • بازسازی اقتصاد پس از جنگ

  • آغاز نوسازی زیرساخت

  • ادغام محدود در اقتصاد جهانی

نقطه ضعف:
شتاب‌زدگی، ضعف نظارت، و شکل‌گیری رانت‌های انتقالی.

دهه ۸۰: اصلاحات سیاسی و خصوصی‌سازی ناموفق

  • تقویت گفتمان نهادسازی

  • خصوصی‌سازی بر اساس اصل ۴۴

نتیجه:
خصوصی‌سازی به‌جای رقابت، به تمرکز مالکیت در شبه‌دولت انجامید.

دهه ۹۰: تحریم، نوسان و تلاش دوباره برای عقلانیت اقتصادی

  • تلاش برای ثبات‌سازی

  • اصلاحات مالیاتی

  • ارتقای رتبه اعتباری

مانع اصلی:
تحریم، تنش سیاسی و نبود رگولاتور مستقل.

خطای تکرارشونده سه دهه:
آزادسازی بدون نهادهای ضدانحصار → رانت و انحصار جدید

 

بخش ششم | نقد جریان تکنوکرات: سه اتهام و سه پاسخ

۱. اتهام: نسخه‌برداری بیرونی (فکر استعماری)

پاسخ: ابزارهای توسعه جهانی‌اند؛ مسئله اصلی، «ظرفیت اجرایی» ایران است.

۲. اتهام: خصوصی‌سازی رانتی

پاسخ: خصوصی‌سازی بدون رگولاتور مستقل همیشه به رانت می‌انجامد؛ نه این‌که اصل خصوصی‌سازی غلط باشد.

۳. اتهام: ریاضت‌زدگی و فشار بر فرودستان

پاسخ: ثبات کلان شرط عدالت پایدار است؛ اما باید با سیاست‌های حمایتی همراه شود.

 

بخش هفتم | پنج معیار برای تشخیص سیاست سالم از سیاست وابسته

۱. منبع مشروعیت: نیاز ملی یا توصیه بیرونی؟
2. سازگاری نهادی: با ساختار ایران سازگار شده؟
3. شفافیت: ذی‌نفعان قابل نظارت‌اند؟
4. رقابت: انحصار کم می‌شود یا بازآرایی می‌شود؟
5. تاب‌آوری: در برابر شوک‌های سیاسی دوام دارد؟

 

بخش پایانی | نتیجه‌گیری: از دعوای ایدئولوژیک به گفت‌وگوی نهادی

جریان تکنوکرات توسعه‌گرا، با همه نقدهایی که به آن وارد است، تنها جریان منسجم مبتنی بر عقلانیت نهادی در ایران بوده است. اما مسیر آینده آن نه با دفاع مطلق و نه با اتهام‌زنی روشن می‌شود؛ بلکه با:

  • بازتعریف رابطه دولت و بازار

  • بازسازی نهادهای تنظیم‌گر

  • تضمین شفافیت و رقابت

  • تقویت ظرفیت دولت

  • و تعامل کم‌هزینه با جهان

اگر گفت‌وگو از دوگانه «استعمار/استقلال» به کیفیت نهادها منتقل شود، امکان اصلاحات عقلانی بیش از هر زمان دیگری فراهم می‌شود.