تحلیل پیامدهای اقتصادی فعال‌سازی مکانیزم ماشه بر ایران

تحلیل پیامدهای اقتصادی فعال‌سازی مکانیزم ماشه بر ایران

از شوک آنی ۳۰ روزه تا سناریوهای بلندمدت

 

چکیده

این مقاله به تحلیل جامع پیامدهای اقتصادی فعال‌سازی مکانیزم ماشه (بازگشت خودکار تحریم‌های شورای امنیت) بر اقتصاد ایران می‌پردازد. تحقیق حاضر با نگاهی دوگانه، هم شوک‌های آنی و فوری در بازه زمانی ۳۰ روز نخست را واکاوی می‌کند و هم پیامدهای ساختاری و بلندمدت‌تر آن را مورد بررسی قرار می‌دهد. مقاله با استناد به داده‌های آماری از دوره‌های تحریمی گذشته (۱۳۹۰-۱۳۹۱ و ۱۳۹۷-۱۳۹۸)، متغیرهای کلان اقتصادی نظیر نرخ ارز، تورم، رشد اقتصادی و تجارت بین‌الملل را تحلیل کرده و سپس با تعریف سه سناریوی بدبینانه، واقع‌بینانه و خوش‌بینانه بر اساس میزان همراهی جامعه جهانی، چشم‌اندازهای محتمل پیش روی اقتصاد ایران را ترسیم می‌نماید. هدف نهایی، ارائه یک تصویر کامل و عمیق از ابعاد مختلف این بحران بالقوه، از لحظه وقوع تا پیامدهای آتی آن است. در این مقاله علاوه بر متغیرهای کلان اقتصادی، ابعاد اجتماعیروانی (مانند هجوم به بازار کالاهای اساسی، انتظارات تورمی و مهاجرت سرمایه انسانی) و همچنین ژئوپلیتیکی (تغییر موقعیت ایران در معادلات انرژی و اتحادهای بین‌المللی) نیز بررسی می‌شود. این ترکیب باعث می‌شود مقاله صرفاً اقتصادی نباشد، بلکه به سطحی از اقتصاد سیاسی بین‌المللی ارتقا پیدا کند.

 

۱. مقدمه: طرح مسئله و اهمیت تحقیق

فعال‌سازی مکانیزم ماشه (Snapback)، به عنوان یکی از پیچیده‌ترین بندهای توافق هسته‌ای (برجام)، پتانسیل ایجاد یک شوک برون‌زای شدید و چندوجهی بر اقتصاد ایران را داراست. تحلیل این پدیده نیازمند تفکیک دو سطح است: سطح اول، شوک آنی و فوری که در ۳۰ روز نخست پس از فعال‌سازی، بازارهای مالی و فضای روانی اقتصاد را تحت تأثیر قرار می‌دهد؛ و سطح دوم، پیامدهای ساختاری و ادامه‌دار که در ماه‌ها و سال‌های بعد، متغیرهای کلان اقتصادی و بنیان‌های تولیدی کشور را دگرگون می‌سازد.

این تحقیق به دنبال پاسخ به این پرسش جامع است: "فعال‌سازی مکانیزم ماشه چگونه اقتصاد ایران را در کوتاه‌مدت (۳۰ روز) و میان‌مدت تحت تأثیر قرار می‌دهد و سناریوهای اصلی پیش روی کشور کدامند؟" درک ابعاد این شوک برای سیاست‌گذاران، فعالان اقتصادی و عموم جامعه جهت اتخاذ راهبردهای مناسب، حیاتی است.

 مکانیزم ماشه صرفاً یک ابزار اقتصادی نیست؛ بلکه در اصل یک سلاح حقوقیسیاسی طراحی‌شده برای بازگرداندن فشار چندجانبه است. بنابراین، اهمیت تحقیق نه تنها اقتصادی بلکه در سطح امنیت ملی و جایگاه ژئوپلیتیکی ایران نیز تعریف می‌شود.

۲. پیشینه تجربی: درس‌هایی از تحریم‌های گذشته

برای پیش‌بینی آینده، بهترین معیار، بررسی واکنش اقتصاد ایران به دو دوره تحریمی شدید گذشته است. داده‌های این دو دوره، چارچوبی برای درک ابعاد پیامدهای آتی فراهم می‌کند.

الف) دوره تحریمی( ۱۳۹۰-۱۳۹۱ )تحریم‌های چندجانبه بانکی و نفتی:

این دوره که با اجماع نسبی جهانی همراه بود، منجر به نتایج زیر شد:

  • رشد اقتصادی (GDP): سقوط به منفی ۶.۸٪ در سال ۱۳۹۱.
  • نرخ ارز: جهش بیش از سه برابری نرخ دلار (از ۱۱۰۰ به ۳۵۰۰ تومان).
  • صادرات نفت: کاهش بیش از ۵۰ درصدی (از ۲.۵ به ۱.۲ میلیون بشکه در روز).
  • نرخ تورم: افزایش به ۳۴.۷٪ و حاکم شدن رکود تورمی.

ب) دوره تحریمی ( ۱۳۹۷-۱۳۹۸ )فشار حداکثری آمریکا:

این دوره که فاقد اجماع شورای امنیت بود، اما به دلیل قدرت آمریکا اثرات شدیدی داشت:

  • رشد اقتصادی: ثبت نرخ منفی ۶.۸٪ در سال ۱۳۹۸.
  • نرخ ارز: جهش دوباره نرخ دلار از کانال ۴,۰۰۰ تومان به کانال ۱۳,۰۰۰ تومان.
  • صادرات نفت: سقوط به کمتر از ۴۰۰ هزار بشکه در روز.
  • نرخ تورم: رسیدن به نرخ بی‌سابقه ۴۱.۲٪.

تحلیل مقایسه‌ای تأثیر تحریم‌ها بر شاخص‌های کلان

دوره تحریمی اول (۱۳۹۱-۱۳۹۲:(

  • رشد اقتصادی (GDP): رکود شدید (تا منفی ۶.۸٪)
  • نرخ ارز (دلار/تومان): جهش از حدود ۱۱۰۰ به ۳۵۰۰ تومان
  • صادرات نفت (میلیون بشکه در روز): سقوط از ۲.۵ به ۱.۲
  • نرخ تورم سالانه: افزایش تا ۳۴.۷٪

دوره تحریمی دوم (۱۳۹۷-۱۳۹۸):

  • رشد اقتصادی (GDP): رکود شدید (تا منفی ۶.۸٪)
  • نرخ ارز (دلار/تومان): جهش از حدود ۴۰۰۰ به ۱۳۰۰۰ تومان
  • صادرات نفت (میلیون بشکه در روز): سقوط از ۲.۵ به کمتر از ۰.۴
  • نرخ تورم سالانه: افزایش تا ۴۱.۲٪

 جدول تحلیلی ۱ مقایسه دو دوره تحریم و اثر بر شاخص‌های کلان

شاخص کلان

۱۳۹۰-۱۳۹۱

۱۳۹۷-۱۳۹۸

رشد اقتصادی (GDP)

-۶.۸٪

-۶.۸٪

نرخ ارز (تومان/دلار)

۱۱۰۰۳۵۰۰

۴۰۰۰۱۳۰۰۰

صادرات نفت (mbd)

۲.۵۱.۲

۲.۵۰.۴

نرخ تورم

۳۴.۷٪

۴۱.۲٪

تجربه دوگانه نشان می‌دهد که حتی در غیاب اجماع جهانی (۱۳۹۷-۹۸)، تحریم‌های آمریکا به دلیل نفوذ مالی گسترده اثر مخرب شدیدی گذاشتند. بنابراین در صورت بازگشت اجماع شورای امنیت، شدت اثرگذاری به‌مراتب فراتر خواهد بود.

۳. تحلیل شوک آنی: ۳۰ روز نخست پس از فعال‌سازی ماشه

با فعال شدن مکانیزم ماشه، اقتصاد ایران در ماه اول با یک «طوفان کامل» از واکنش‌های سریع و هیجانی مواجه خواهد شد. این دوره، فاز حاد بحران است.

  • بازار ارز و طلا: به عنوان حساس‌ترین بازارها، اولین واکنش را نشان می‌دهند. انتظار می‌رود یک جهش شدید و فوری در نرخ ارز و قیمت سکه رخ دهد. این جهش ناشی از سه عامل همزمان خواهد بود: شوک روانی و هجوم تقاضا برای حفظ ارزش دارایی، انتظارات تورمی شدید، و پیش‌بینی قطع درآمدهای ارزی دولت.
  • بازار سرمایه (بورس): سقوط شدید شاخص کل و خروج گسترده سرمایه پیش‌بینی می‌شود. افزایش ریسک سیستماتیک اقتصاد و ابهام در سودآوری شرکت‌ها، منجر به فروش‌های هیجانی و تشکیل صف‌های فروش سنگین خواهد شد.
  • نظام بانکی و تجارت: تقریباً تمامی کانال‌های بانکی رسمی مسدود شده و اعتبارات اسنادی (LC) باز نخواهند شد. این امر منجر به توقف فوری بخش بزرگی از تجارت رسمی و سرگردانی کشتی‌های حامل کالاهای وارداتی و صادراتی ایران در آب‌های بین‌المللی می‌شود.
  • بازار کالا: انتظار برای کمبود کالا و گرانی، به موجی از خریدهای احتکاری توسط مصرف‌کنندگان و انبار کردن کالا توسط توزیع‌کنندگان دامن می‌زند که خود، تورم را در کوتاه‌مدت تشدید می‌کند.

 بعد اجتماعیروانی:

  • در چنین شرایطی، رفتارهای جمعی نقش تعیین‌کننده پیدا می‌کنند. مردم برای حفظ ارزش دارایی به بازار ارز و طلا هجوم می‌آورند، خانوارها کالاهای اساسی را احتکار می‌کنند، و بخش بزرگی از طبقه متوسط به فکر مهاجرت یا خروج سرمایه می‌افتد.
  • بازار سیاه برای کالاهای اساسی، دارو و بنزین دوباره فعال می‌شود. این روند تجربه‌شده در سال‌های ۱۳۹۱ و ۱۳۹۸ است و احتمالاً دوباره تکرار خواهد شد.

۴. تحلیل پیامدهای ساختاری و سناریوهای آینده

پس از شوک اولیه ۳۰ روزه، اقتصاد وارد فاز جدیدی از انطباق با شرایط تحریمی می‌شود. شدت و نوع این پیامدها به واکنش جامعه جهانی بستگی دارد.

سناریوی ۱: بدبینانه (اجماع جهانی علیه ایران)

در این سناریو، چین و روسیه نیز به تحریم‌ها تمکین می‌کنند.

پیامد: اقتصاد ایران در انزوای تقریباً کامل قرار می‌گیرد. صادرات نفت به نزدیک صفر رسیده، کشور با بحران ارزی کنترل‌نشدنی و ابرتورم مواجه شده و شدیدترین رکود تورمی تاریخ خود را تجربه می‌کند.

سناریوی ۲: واقع‌بینانه (شکاف در اجماع جهانی)

این سناریو محتمل‌ترین گزینه است. اتحادیه اروپا تحریم‌ها را اجرا می‌کند، اما چین و روسیه با آن مخالفت کرده و به همکاری اقتصادی محتاطانه با ایران ادامه می‌دهند.

پیامد: اقتصاد ایران در انزوای غربی اما متصل به بلوک شرق قرار می‌گیرد. شرایط اقتصادی به مراتب دشوارتر از امروز خواهد شد، اما تداوم جریان حداقلی ارز و کالا از مسیرهای شرقی (هرچند با هزینه بالا) از فروپاشی کامل اقتصادی جلوگیری می‌کند.

سناریوی ۳: خوش‌بینانه (مخالفت گسترده با تحریم‌ها)

در این سناریو، علاوه بر چین و روسیه، قدرت‌های نوظهور دیگر نیز در عمل به تحریم‌ها بی‌اعتنایی می‌کنند.

پیامد: با ایجاد یک بلوک اقتصادی موازی و مقاومتی، ایران موفق می‌شود اثرات تحریم‌ها را تا حد زیادی مدیریت کند. این سناریو کمترین احتمال وقوع را دارد.

جدول تحلیلی ۲ برآورد کمی سناریوها

سناریو

صادرات نفت (mbd)

رشد اقتصادی

نرخ ارز (تومان/دلار)

پیامد اصلی

بدبینانه

۰

-۱۰٪

۲۰۰-۲۵۰

ابرتورم و رکود عمیق

واقع‌بینانه

۰.۵۱

-۴٪

۱۲۰-۱۵۰

انزوای غربی، وابستگی به شرق

خوش‌بینانه

۱.۵

۰ تا +۱٪

۹۰-۱۱۰

مدیریت نسبی بحران

مقایسه تطبیقی: تجربه ونزوئلا و روسیه نشان داده که در صورت اجماع جهانی، اقتصادهای نفتی به سرعت به سمت فروپاشی پول ملی و کاهش شدید رفاه اجتماعی می‌روند؛ اما در صورت وجود شکاف، مسیرهای غیررسمی و بلوک‌بندی‌های جدید می‌توانند زمان بخرند، نه اینکه بحران را حل کنند.

۵. واکنش‌های احتمالی دولت و بانک مرکزی

در مواجهه با این بحران چندلایه، دولت و بانک مرکزی احتمالاً مجموعه‌ای از سیاست‌های اضطراری را به اجرا خواهند گذاشت:

  • سیاست‌های ارزی: اعمال کنترل‌های شدید بر سرمایه، محدودیت در خرید و فروش ارز و بازگشت به سیاست ارز چندنرخی.
  • سیاست‌های پولی و مالی: افزایش نرخ بهره برای کنترل نقدینگی، کنترل دستوری قیمت‌ها، و تأمین کسری بودجه از طریق روش‌های تورم‌زا.
  • دیپلماسی اقتصادی: تمرکز کامل بر حفظ و تعمیق روابط با کشورهای همراه در بلوک شرق و همسایگان.

واکنش‌های غیردولتی:

  • بخش خصوصی: کاهش سرمایه‌گذاری، تعطیلی بخشی از واحدهای تولیدی، و افزایش فعالیت در اقتصاد زیرزمینی.
  • نیروی انسانی: تشدید مهاجرت نخبگان و فرار سرمایه انسانی.
  • جامعه: افزایش بیکاری، کاهش قدرت خرید، گسترش فقر و شکاف طبقاتی.

۶. نتیجه‌گیری جامع

فعال‌سازی مکانیزم ماشه، یک فرآیند دومرحله‌ای برای اقتصاد ایران خواهد بود: یک شوک آنی و ویرانگر در ۳۰ روز نخست که بازارهای مالی را هدف می‌گیرد، و یک دوره فرسایشی و ساختاری پس از آن که بنیان‌های تولید و تجارت کشور را به چالش می‌کشد.

داده‌های تاریخی به وضوح نشان می‌دهد که بازگشت تحریم‌ها به طور سیستماتیک منجر به بحران ارزی، رکود عمیق و تورم بالا می‌شود. شدت این بحران در آینده، بستگی مستقیمی به میزان شکاف در اجماع جهانی خواهد داشت. در محتمل‌ترین سناریو (واقع‌بینانه)، اقتصاد ایران با انزوای کامل از غرب و وابستگی شدید به شرق مواجه خواهد شد. این شرایط، نیازمند سیاست‌گذاری‌های اضطراری، انسجام داخلی و بازآرایی ساختار اقتصاد کشور برای بقا در یک محیط بین‌المللی بسیار متخاصم است.

راهبردهای سیاستی:

برای مواجهه پایدار، ایران ناگزیر است:

۱. تنوع‌بخشی واقعی به صادرات غیرنفتی (فولاد، پتروشیمی، کشاورزی و دانش‌بنیان).

۲. گسترش پیمان‌های پولی دو و چندجانبه.

۳. دیجیتال‌سازی نظام بانکی و پرداخت

۴. اصلاح یارانه‌های پنهان و شفاف‌سازی مالی.

۵. دیپلماسی فعال برای جلوگیری از اجماع کامل جهانی.