آناتومی یک بن‌بست: چرا تورم در ایران «شکست» نیست، بلکه «ابزار بقا» است؟

آناتومی یک بن‌بست: چرا تورم در ایران «شکست» نیست، بلکه «ابزار بقا» است؟

واکاوی اقتصاد سیاسی ایران از منظر تعارض منافع و سیستم‌های پیچیده

تعریف عملیاتی: در این تحلیل، تورم نه صرفاً به عنوان یک «خطای سیاست پولی» یا «ناکارآمدی مدیریتی»، بلکه به‌عنوان یک سازوکار نهادیِ تأمین مالی، بازتوزیع رانت و ابزار تعویق ورشکستگی تعریف می‌شود. در این چارچوب، تورم یک «فناوری حکمرانی کم‌هزینه» برای مدیریت تعارضات توزیعی در شرایط قفل‌شدگی نهادی و ناتوانی دولت از بسیج منابع مالی پایدار است.

۱. مقدمه: منطق «ائتلاف بقا» و توهم تعادل

اقتصاد ایران سال‌هاست که نرخ تورم‌های بالا و مزمن را تجربه می‌کند. پایداری این وضعیت نشان می‌دهد که با یک «خطای گذرا» روبه‌رو نیستیم، بلکه با یک «کارکرد نهادی پایدار» مواجهیم.

ما با یک «ائتلاف نامرئی برای بقا» روبه‌رو هستیم. چهار گروه اصلی (دولت، بانک‌های ناتراز، صندوق‌های بازنشستگی و ذینفعان دارایی‌محور) در حفظ وضعیت موجود اشتراک منافع دارند. در این ائتلاف، برخی بازیگران (مانند دارندگان دارایی) از تورم «سود» می‌برند و برخی دیگر (مانند بانک‌ها و صندوق‌ها) صرفاً از «مرگ نهادی» می‌گریزند؛ اما نتیجه برای جامعه یکسان است: اجتماعی‌سازی هزینه‌ی بقای ذینفعان.

  • منطق هم‌گرایی: این ائتلاف، نه یک هماهنگی سازمان‌یافته، بلکه نتیجه هم‌جهتی عقلانیت‌های کوتاه‌مدت در یک اقتصادِ کیک کوچک‌شونده است. هدف نهایی این هم‌گرایی، حفظ ثبات کوتاه‌مدت و انتقال هزینه‌ها به سطح عمومی قیمت‌هاست؛ یعنی خرید زمان با اجتماعی‌سازی هزینه بقا.

مرز مفهومی تورم مطلوب سیستم: نقطه تعادل سیستم، تورمی است «کنترل‌شده اما مزمن»؛ یعنی نرخی که نه آن‌قدر پایین باشد که ورشکستگی‌های انباشته و شکاف‌های ترازنامه‌ای را آشکار کند، و نه آن‌قدر بالا که بی‌ثباتی حاد پولی و فروپاشی انتظارات را در کوتاه‌مدت فعال کند.

۱-۱. چارچوب نظری: چرا تورم «تعادل نش» است؟

چرا سیستم از این وضعیت خارج نمی‌شود؟ پاسخ در نظریه بازی‌ها نهفته است. وضعیت فعلی یک «تعادل نش» (Nash Equilibrium) است.

اگر هر بازیگر (مثلاً دولت) بخواهد به تنهایی مسیر را به سمت «اصلاحات واقعی» تغییر دهد، هزینه آن (ریاضت اقتصادی، بیکاری، تنش سیاسی) نقد، فوری و متمرکز بر خودِ بازیگر است. در مقابل، منافع اصلاحات (ثبات قیمت، رشد اقتصادی) نسیه، بلندمدت و عمومی است.

در نتیجه، تورم مدیریت‌شده به تعادلی تبدیل می‌شود که در آن هر بازیگر، با فرض تداوم این راهبرد از سوی دیگران، خروج یک‌جانبه را به زیان خود می‌بیند، چون هزینه اصلاحات را تنها می‌پردازد اما منافعش را عمومی می‌کند. به همین دلیل، تورم مدیریت‌شده نه یک انحراف تصادفی، بلکه نتیجه منطقیِ توازن نیروها در بازی بقاست.

۲. موتورخانه تورم: اقتصاد سیاسی خلق پول

تورم خروجی یک ماشین پیچیده است که سوخت آن را ناترازی‌های پنهان تأمین می‌کند.

الف) بانک مرکزی: اولویت‌بندی نهادیِ بقا در عمل، اولویت‌های نهادی بانک مرکزی از «حفظ ارزش پول» به سمت «مدیریت ریسک نکول دولت» و «ثبات کوتاه‌مدت شبکه بانکی» میل کرده است؛ حتی اگر هزینه آن انتقال فشار به سطح عمومی قیمت‌ها باشد. بانک مرکزی عملاً به نهاد «مدیریت بحران مزمن» تبدیل شده که وظیفه دارد مانع از هجوم ناگهانی سپرده‌گذاران شود.

ب) مکانیسم انتقال: از دارایی کم‌کیفیت تا تورم عمومی موتور خلق نقدینگی، شناسایی سودهای بی‌کیفیت در بانک‌های ناتراز است. این سودها روی کاغذ خلق می‌شوند، اما سپرده‌گذار سود خود را نقد می‌خواهد. مسیر انتقال این ناترازی به تورم به صورت زیر است:

این ناترازی ابتدا به شکل «دارایی کم‌کیفیت و/یا غیرنقد» در ترازنامه بانک می‌نشیند ← سپس به صورت «اضافه‌برداشت» به پایه پولی بانک مرکزی منتقل می‌شود ← و در نهایت به صورت «نقدینگی بدون خلق متناظر ارزش واقعی» در قیمت کالاها و دارایی‌ها تخلیه می‌شود.

۳. نقش شتاب‌دهنده: تحریم و سرعت تخریب

نقش تحریم در این معادله چیست؟ تحریم، علتِ وجودیِ ناترازی‌ها نیست، بلکه «شتاب‌دهنده» (Accelerator) آن‌هاست.

در غیاب تحریم، ممکن بود همین تعادل بد با کندی بیشتری بازتولید شود؛ اما تحریم با کاهش ظرفیت ارزی، سرعت آشکارشدن و شدت اثرگذاری ناترازی‌های داخلی را تشدید کرده است. این شتاب‌دهندگی، مسئولیت اصلاحات داخلی را کم نمی‌کند؛ بلکه هزینه تأخیر در اصلاحات را نمایی می‌سازد.

۴. شبکه ناترازی‌ها و منطق سیستم‌های پیچیده

اقتصاد ایران اکنون یک «سیستم پیچیده» (Complex System) است که ویژگی اصلی آن «غیرخطی بودن» است.

نکسوس (The Nexus): بودجه - انرژی - صندوق‌ها برآوردهای رسمی و تحلیل‌های بودجه‌ای نشان می‌دهد فشار صندوق‌های بازنشستگی به نقطه‌ای رسیده که بدون اصلاحات پارامتریک، بخش قابل توجهی از ظرفیت مالی دولت را می‌بلعد.

چراییِ تورم‌زایی نکسوس: این درهم‌تنیدگی ذاتاً تورم‌زاست، زیرا هر شوک در انرژی یا ارز، مستقیماً به کسری بودجه سرریز می‌شود. بنابراین، در چنین وضعیتی، هر شوک ارزی کوچک به سرعت بودجه و سپس سطح عمومی قیمت‌ها را درگیر می‌کند.

۵. نقشه راه خروج: سه‌گامِ اجرایی با شاخص‌های موفقیت

راهکارها باید دارای «ترتیب اجرایی» (Sequencing) و «امکان‌پذیری سیاسی» باشند:

  1. گام اول (اورژانسی): مهار ترازنامه بانک‌های بد
    • اقدام: اعمال سقف رشد مقداری (Credit Cap) بر ترازنامه بانک‌های ناتراز و ممنوعیت توزیع سود موهوم.
    • شاخص موفقیت: رشد اعتبارات و ترازنامه بانک‌های ناسالم باید به‌طور معنادار پایین‌تر از رشد نقدینگی کل و نرخ تورم قرار گیرد؛ یعنی انقباض واقعی ترازنامه بد.
  2. گام دوم (ساختاری): هوشمندسازی مالیاتی و تفکیک حساب‌ها
    • اقدام: تفکیک کامل حساب‌های تجاری و شخصی برای ساخت درآمد پایدار غیرتورمی.
    • شاخص موفقیت: سهم درآمدهای پایدار مالیاتی در تأمین هزینه‌های جاری دولت افزایش یابد و وابستگی به منابع تورم‌زا کاهش پیدا کند.
  3. گام سوم (تسهیل‌گر): دیپلماسی «کاهش هزینه مبادله»
    • اقدام: تمرکز بر کاهش اصطکاک‌های مالی و تجاری (Transaction Cost) برای کاهش فشار ارزی.
    • شاخص موفقیت: کاهش نوسانات ارزی و افت هزینه تمام‌شده واردات/صادرات منطقه‌ای.

۶. نتیجه‌گیری

زمان، مهم‌ترین متغیر در تحلیل این سیستم پیچیده است. ناترازی‌ها ماهیت رشد نمایی دارند، در حالی که منابع و اصلاحات رشد خطی دارند. به عنوان حکم نهایی:

«تورم مزمن در ایران نه خطای تصادفی سیاست‌گذار، بلکه زبان مشترک یک ائتلاف بقا در اقتصاد کیکِ کوچک‌شونده است؛ و شکستن آن، بیش از آنکه نیازمند ابزارهای پولی باشد، مستلزم یک تصمیم بزرگ توزیعی و نهادی برای پایان دادن به سازوکار نهادیِ انتقال هزینه بقا به سطح عمومی قیمت‌ها است.»

 

نوشته های اخیر

دسته بندی ها